گدار

معبر و گذرگاه در آب ، پایاب ، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.

گدار

معبر و گذرگاه در آب ، پایاب ، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.

آخرین مطالب

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

۱۰ آذر ۹۱ ، ۲۰:۳۴

...من غریبم بازی!

سرما خوردگی را دوست دارم.در نهایت خوب می شوی و جای نگرانی ندارد اما می تواند مثل یک سرطان طوری جانت را بگیرد که بعد از بهبودی نگاهت به زندگی عوض شود.
سرفه می کنم ار آن دلخراش ها...زبان کوچکم آنقدر بزرگ شده که مدام قورتش می دهم.باکتری های استرپتوکوک را می بینم که چطور وول می خورند ...واضح تر از میکروسکوپ.
بد اخلاق می شوم.بهانه گیر.وسواسی.طلبکار و بیش از پیش متوقع...

دلم می خواهد اوضاعم بدتر شود.آنقدر که خواب های آشفته ببینم و هذیان بگویم و روی صورتم دانه های عرق بنشیند و بعد کسی دستمال خیسی را روی پیشانی ام بگذارد.
کاش همه ی این علایم جایشان را با تب عوض می کردند.چهل درجه داغ داغ...تا ببینم که روحم را از تنم جدا کرده ام...
درون طشتی می اندازمش.آب سرد را باز می کنم و دنیایی پودر رختشویی می ریزم رویش.هی کف کند...کف کند...کف کند...با پا لگدش می کنم.می چلانمش...تا زمانی که پاهایم از شدت سرما بی رمق شوند...می برمش پشت بام و پهنش می کنم روی طناب زیر آفتاب ...پشت بام!یادش بخیر با مامان جان و محمد می رفتیم پشت بام که شب بخوابیم آنجا.کلی التماسش می کردیم ها.آخر سر هم با رختخواب ها وسه روسری راهی می شدیم.من که از گربه می ترسیدم وسط می خوابیدم.مامان جانم سمت چپم و محمد سمت راستم.امانت بودم.مامان جان با یک روسری مچ پای راستم را به مچ پای چپ محمد گره می زد و مچ پای چپم را به مج پای راست خودش.مچ پای راست محمد را هم به نرده می بست.که مبادا شب راه بیفتیم و پرت شویم پایین!عمرا شب نمی توانستیم غلت بزنیم اما کیف داشت.عالی بود...معرکه بود...دور روز باید باید همانجا بماند تا تمام جک و جانورهایش از بین برود.خشک خشک که شد اتویش می کنم داغ داغ و بعد می پوشمش...تمیز تمیز...


گربه شورکردن فایده ای ندارد مثل نمک غرغره کردن ،دم کرده چهار تخم،عسل و آب لیمو,آویشن...که بی اثر است.باید اساسی افتاد به جان مرض،همانطور که اساسی می افتد به جانت...

۰۶ آذر ۹۱ ، ۱۸:۰۲

کَعبةُ الرَزایا*

در زیارت ناحیه مقدسه آمده که از اهل بیت هفده نفر به شهادت رسیدند.این هفده نفر(فرزندان حضرت جعفر بن ابیطالب و عقیل بن ابیطالب جزء این ها نیستند)همگی از فرزندان جناب فاطمه بنت اسد سلام الله علیها هستند.او که در شأن اش همین بس که امیر مومنان را در کعبه به دنیا آورد...
عروس این خانم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها هستند.فاطمه سیدة نساء العالمین...

از دامن این بانوان می توان دختری جز زینب کبری سلام الله علیها انتظار داشت؟

*قبله ی رنج ها

۰۶ آذر ۹۱ ، ۰۰:۴۳

غریب...مظلوم...وحید...

محمد بن عبدالرحمان گفت:

راس الجالوت مرا دید و گفت:"میان من و داوود هفتاد پشت فاصله است و هر گاه یهود مرا ببیند تعظیم کنند.شما میان فرزند پیغمبرتان و پییغمبرتان یک پدر فاصله است، او را کشتید؟!"

۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۶:۴۴

عهد


چون حسن بن علی ع از دنیا رحلت کرد،شیعیان در عراق به جنبش آمدند و به حسین نامه نوشتند در خلع معاویه و بیعت با او.اما او امتناع کرد که:"میان ما و معاویه پیمان و عقدی است که شکستن آن روا نباشد تا مدت آن سر آید.و چون معاویه بمیرد ،در این کار باید نگریست."

۰۱ آذر ۹۱ ، ۲۳:۲۰

آجرک الله یا بقیة الله

شخصی از امام حسین ع پرسید:آیا حضرت مهدی ع هم اکنون به دنیا آمده است؟حضرت فرمودند:
"نه،اگر او را می یافتم تا زنده بودم به خدمتش می شتافتم"