گدار

معبر و گذرگاه در آب ، پایاب ، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.

گدار

معبر و گذرگاه در آب ، پایاب ، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.

آخرین مطالب

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۵۳

پٌر!

-چند شب پیش داشتیم با همسر جان حرف می زدیم .یه جورایی درد و دل می کردیم.من شاکی بودم از اینکه چرا دیگران آدم رو وادار می کنن که وسط منجلاب خاله زنکی دست و پا بزنی و او با آرامش می گفت باید کلا خودت رو از این فضا ها دور کنی.من می گفتم وقتی اطرافت کلی خانم بزرگه آدم نمی تونه طفل باشه...خلاصه از اونجایی که ما عادت کردیم کلا همه جا شیپور رو از سر گشادش بزنیم  قرار بر این شد که چون کوچکیم بزرگی کنیم و ماجرا رو فیصله اش بدیم!راستش تو این چند روزه گدشته انقدر ازم انرژی گرفته شد و من  بابتش حرص و حسرت خوردم که تصمیم گرفتم برای جلوگیری از اتفاقات مشابه و برای دوری از هرگونه تنش کلا نه تنها غرور که عزت نفس ام رو هم بی خیال بشم.ظاهرا مدل من و عبارت"من اهل این حرفا نیستم" جا افتادنی نیست پس بهتره بی خیال این مدل بشم!شاید صبوری بهتر از جنگیدن باشه.

-تو خونه ما یه جایی که خیلی تو دیده یه کاشی هست منقش به نام مبارک "علی بن موسی الرضا"هر وقت نگاهش می کنم یه حالی میشم و هر وقت یه حالی میشم نگاهش میکنم.یادش به خیر سا ل های 88 و 89 تا ظرفیتم تموم می شد و دلم می گرفت(که اون روزا خیلی می گرفت)زود خودم رو می رسوندم و می کشوندم به مشهد...این روزها ظرفیتم به اون سرعت ته نمی کشه اما از مشهد هم سیر نمی شم.گاهی انقدر دلم تنگ میشه که می خواد بمیره...دو ماه پیش مشهد بودم اما دوباره هوایی شدم.کاش حضرت اراده کنه تا برم پابوس...امروز تولد خانم فاطمه معصومه صلوات الله علیها است،کریمه اهل بیت علیهم السلام...

-تو دلم یه خواسته است  خیلی عزبز خیلی عزیز...اما عجیبه که اصلا نمی تونم براش دعا کنم.
نمی دونم چرا ولی حسم میگه اصلا نباید به خاطرش ذره ای اصرار کنم...اما کاش بشه...کاشکی امروز و فردا...