۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۸:۲۸
دوباره!
وقتی از ترس سرد شدن خیلی رغبت گشت و گذار نداری یعنی زمستان نزدیک است.پس در اولین فرصت باید مهیای سرما شوی.یک جمعه ای پیدا کنی و لباس های تابستانی را جمع کنی .با وعده شال گردن به سختی از روسری نخی های نازک دل بکنی.خودت برای خودت پاپوش ببافی و مرور کنی که انگشتانت تا آخر سرما گرم نخواهند شد.رنگ سرما قاعده خودش را دارد.رنگ های بهاری انگار دهان کجی به درختان لخت و دست های یخ بسته اند.یشمی و طوسی و قهوه ای و شرابی و زغالی که می پوشی انگار تازه گرم می شوی...
احتمالا در این جمعه خاص حرص هم کم نمی خوری!از بس که جا کم می آوری.از بس که تقلا می کنی.لباس هایت جا نمی شوند.پلیور ها و ژاکت ها حریف می طلبند و تو فقط با انرژی ای که از فکر لبو و شلغم و کدو و باقالی های در راه می گیری،حریف شان می شوی...
خلاصه که نه فقط در آستانه بهار که در آستانه سرما هم باید خانه تکانی کنی...و اینگونه است که زمستان هبچ کم از بهار ندارد...
*سلام...همیشه بی مقدمه می روم سر اصل مطلب.خوش آمدید.
۹۱/۰۸/۱۹